امام حسن مجتبی علیه السلام

دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیزدانش دیگران را فراگیر

امام حسن مجتبی علیه السلام

دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیزدانش دیگران را فراگیر

در ولادت با سعادت حضرت امام حسن علیه السّلام

مشهور آن است که ولادت حضرت امام حسن علیه السّلام در شب سه شنبه نیمه ماه مبارک رمضان سالم سوّم هجرت واقع شد و بعضى سال دوّم گفته اند. اسم شریف آن حضرت حَسَن بود و در تورات شَبَّر است ؛ زیرا که (شَبَّر) در لغت عبرى حسن است و نام پسر بزرگ هارون نیز شبّر بود، کُنیَت آن حضرت ابومحمّد است ، و القاب آن بزرگوار: سیّد و سبط و امین و حجت و برّ و نقىّ و زکىّ و مجتبى و زاهد وارد شده است .(1)

  ادامه مطلب ...

در بیان مختصرى از فضائل و مکارم اخلاق آن سرور

صاحب (کشف الغمّه ) از کتاب (حلیة الاولیاء) روایت کرده است که روزى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم حضرت حسن علیه السّلام را بر دوش خود سوار کرد و فرمود هر که مرا دوست دارد باید که این را دوست دارد، و از ابوهریره روایت کرده است که مى گفت هیچ وقت حسن علیه السّلام را نمى بینم مگر آنکه اشک چشمم جارى مى شود و ...

  ادامه مطلب ...

عفو کردن امام على علیه السّلام گناه غلام را

و ایضا روایت کرده اند که یکى از غلامان آن حضرت خیانتى کرد که مستوجب عقوبت شد حضرت اراده کرد او را تاءدیب فرماید، غلام گفت : (وَالْکاظِمینَ الْغَیْظِ؛) حضرت فرمود: خشم خود را فرو خوردم ، گفت : (وَالْعافینَ عَنِ النّاس ؛) فرمود ترا عفو کردم و از تقصیر تو درگذشتم ، گفت : (وَاللّهُّ یُحِبُ الْمُحْسِنینَ؛) فرمود که ترا آزاد کردم و از براى تو مقرّر کردم دو برابر آنچه را که به تو عطا مى کردم .(19)
ابن شهر آشوب از کتاب محمّد بن اسحاق ، روایت کرده که بعد از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم هیچ کس به شرافت و عظمت جناب امام حسن علیه السّلام نرسید و گاهى بساطى براى آن جناب بر در خانه مى گسترانیدند و آن حضرت از خانه بیرون مى شد و بر روى آن مى نشست ، پس هرکس که از آنجا عبور مى کرد به جهت جلالت آن حضرت مى ایستاد و عبور نمى کرد تا آنکه راه کوچه از رفت و آمد مسدود و منقطع مى شد، حضرت که چنین مى دید داخل خانه مى شد و مردم پراکنده مى شدند و در پى کار خویش مى رفتند، و همچنین در راه حج هر که آن جناب را پیاده مى دید به جهت تعظیم آن حضرت پیاده مى گشت .(20)
و ابن شهر آشوب در (مناقب ) اشعارى از آن حضرت نقل کرده که از آن جمله این دو شعر است :
شعر :
قُلْ لِلْمُقیمِ بِغَیْرِ دارِ اِقامَةٍ
حان الرَّحیلُ فَوَدِّع الاَحْبابا
اِنَّ الَّذینَ لَقیتَهُمْ وَصَحِبْتَهُمْ
صاروُا جَمیعا فى الْقُبُور تُرابا(21)

پاسخ امام حسن علیه السّلام به نامه تسلیّت اصحاب

علاّمه مجلسى رحمه اللّه در (جلاء) فرموده که شیخ طوسى به سند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که دخترى از حضرت امام حسن علیه السّلام وفات کرد گروهى از اصحاب آن حضرت تعزیت براى او نوشتند پس حضرت در جواب ایشان نوشت :
پاسخ امام حسن علیه السّلام به نامه تسلیّت اصحاب
اما بعد؛ رسید نامه شما به من که مرا تسلّى داده بودید در مرگ فلان دختر من ، اجر مصیبت او را از خدا مى طلبم و تسلیم گشته ام قضاى الهى را و صابرم بر بلاى او، به درستى که به درد آورده است مرا مصائب زمان و آزرده کرده است نوائب دوران و مفارقت دوستانى که اُلفت با ایشان داشتم و برادرانى که ایشان را دوست خود مى انگاشتم و از دیدنشان شاد مى شدم و دیده هاى ایشان به ما روشن بود؛ پس مصائب ایّام ایشان را به ناگاه فرو گرفت و مرگ ، ایشان را ربود و به لشکرهاى مردگان بردند؛ پس ایشان با یکدیگر مجاورند بى آنکه آشنائى در میان ایشان باشد و بى آنکه یکدیگر را ملاقات نمایند و بى آنکه از یکدیگر بهره مند گردند و به زیارت یکدیگر روند با آنکه خانه هاى ایشان بسیار به یکدیگر نزدیک است ، خانه هاى ابدان ایشان از صاحبانش خالى گردیده و دوستان و یاران از ایشان دورى کرده اند، و ندیدم مثل خانه ایشان خانه اى و مثل قرارگاه ایشان کاشانه اى در خانه هاى وحشت انگیز ساکن گردیده اند و از خانه هاى ماءلوف خود دورى گزیده اند، دوستان از ایشان بى دشمنى مفارقت کرده اند وایشان را براى پوسیدن و کهنه شدن در گودالها افکنده اند، این دختر من کنیزى بود مملوک و رفت به راهى مسلوک که پیشینیان به آن راه رفته اند و آیندگان به آن راه خواهند رفت والسّلام .(22)

در بیان بعضى از احوال امام حسن ع و صلح آن حضرت با معاویه

بعد از شهادت حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام و سبب صلح کردن آن حضرت با معاویه :

بدان که بعد از ثبوت عِصْمت و جلالت ائمه هدى علیهماالسّلام باید که آنچه از ایشان واقع شود مؤ منان تسلیم و انقیاد نمایند و در مقام شبهه و اعتراض در نیایند؛ زیرا که آنچه ایشان مى کنند از جانب خداوند عالمیان است و ...

  ادامه مطلب ...